حاج قاسم سلیمانی :
هرچه داخل ایران، او را کم میشناسند، بیرون از مرزهای جغرافیایی، قصههای تعجب اوری از او بر سر زبانهامی باشد که یا راست و دروغ، شبحی ترسناک از او ارائه میدهد که انگار همه منافع امریکاییها را در خاورمیانه به خطر انداخته است
و جالب آن که هر ان چه او را ترسناکتر معرفی میکنند داخل ایران آنها که او را میشناسند، از تواضع و آرامش او میگویند، مردی که برخلاف چیزی که امریکاییها میگویند، مرموز نمی باشد.
امریکایی هااز او و سپاه تحت امرش میترسند و همین ترس سرآغاز خبرهای بعدی می باشد آنها او را تروریست میخوانند، بارها و بارها تحریمش میکنند، به او اتهام دخالت در امردیگر کشورها را میزنند، او را بسیار قدرتمند در سیاست خارجی جمهوری اسلامی در خاورمیانه توصیف می نمایند او را متهم پرونده ترور رفیق حریری میدانند و سرانجام در کنگره امریکا، صریحاً و رسماً پیشنهاد ترور او را میدهند! شاید تعجبی هم نباشد، آخر آنها از مبارزه با قاسم سلیمانی و نیروهایش ناتوان شدهاند، به همین سادگی!
یکی از مقامات بلندپایه ارتش امریکا میگوید: من اگرسلیمانی را ببینم، خیلی ساده از او خواهم پرسید که از ما چه میخواهد؟
غربیها او را ژنرال مینامند و لی او فرمانده یک نیروی نظامی می باشد و امریکاییها دوست دارند قبل از هر چیز او یک تروریست به نظر برسد که فقط با عملیاتهای نظامی به اهدافش دست مییابد، اما خود نیز نمیتوانند معترف نباشند که او، بیآنکه وارد عرصه نظامی شود، از بعد سیاسی به پیروزی دست مییابد،
یکی از اولین و مهمترین پیروزیهای سلیمانی بر امریکا در عراق، ایجاد برتری سیاسی بود، نه نظامی.
در زمان جنگ، قاسم سلیمانی جوان بنایی بود در کرمان؛ متولد اسفند ۱۳۳۶. جنگ که شد، بنایی را همان جا رها نمود و راهی جبهه شد. کمی بعدتر، این جوان بسیجی فرمانده بسیجیهای همولایتیاش شد و بعدتر لشکری از همین بسیجیهای آفتاب سوخته کویر تشکیل داد که شد لشکر ۴۱ ثارالله.
بعد از جنگ امنیت آن خطه کویری را به او سپردند و هنوز هم، هر قدر او، بین مردم کشورش ناشناخته باشد، مردم سیستان و بلوچستان و کرمان خوب میدانند که در آن سالهای فرماندهی او، امنترین دوران را گذراندهاند.
سال ۱۳۷۹، آیتالله خامنهای، فرماندهی کل قوا، او را به تهران فراخواند و مسئولیت سپاه قدس را به اوداد. مسئولیتی که قاسم سلیمانی را به کابوسی در ذهن امریکاییها بدل ساخت. کابوسی که اگر دستشان برسد، خیلی زود، همچون عماد مغنیه ترورش خواهند نمود!
کابوسی که همان قدر که غربیها را میترساند، به جان ما، غروری مقدس می افریند.