می خواهم صدایت کنم و درمانده ام که کدام نام را برانگیزم؟
می دانم ای نهر همیشه جاری، ای روشنایی بخش! نام ها در برابر تو، سنجاقکانی هستند که ذرات کوچکی از زلالی ات را می چشند و حلاوتش را فریاد می کنند.
مقدّر ازلی، بشارت ابدی!
فیض فراگیر را زمینیان در هر نقطه به نامی می خوانند؛ همان گونه که آب را؛ و نام تو ای ذره ذره دلدادگی و تعبد، عطش خداپرستی را می گستراند و جوانه های طلوع را در اقصی نقاط جهان می پروراند.
پس مسیح زنده است، هر گاه نام تو جاری است؛ که حیات از دست های تو سرچشمه می گیرد. یوحنا، حواریون را به آمدنت بشارت داد و امروز تو را پیامبر مهربانی می شناسیم.
کودکان جاهل طائفند، آنان که هنوز پیشانی ات را سنگ می زنند که تو پیامبر آزادی و عدالت اجتماعی هستی؛ تو پیامبر تمام اصطلاحات زیبا و مدرن بشری هستی پیش از اینکه اختراع شوند.
نام تو، امید رسیدن به کمال و انگیزه خلقت را دوباره زنده می کند.
نام تو چراغ می شود و ذرات سیاهِ هوا را چون شمع، در برابر ما روشن می کند.
نام تو هر جا سبز شود، زمین و زمینیان، بهتر نفس می کشند و طبیعت، حقیقت خود را نشان می دهد.
هر بار که نامت را می برم، لب هایم دوبار به هم آغوشی درمی آیند.
هر بار که نامت را می برم، متبرک می شوم و کنگره ها را به قد کشیدن وامی دارم.
اما کدام نام است که سهمِ بیشتری از مسمی برده است؟
هنوز در جست وجوی آن اسم سعیدم که بی کرانی از تو در حروفش جاری است
می خواهم صدایت کنم و نام تو دفتر به دفتر، آواره ام کرده است.
نه! هرگز نمی توانم سرشارتر از آن نام بیابم که آکنده از ستایش زمین و زمان است؛ محمد صلی الله علیه و آله !